عاشقتم
عاشق شیرین زبونیاتم ماه من
خیلی جیگر شدی واسه خودت...
کلی ناز وعشوه میای واسه همه و خودتو تلپی میندازی تو قلب ادمای اطرافت...
دیروز یه گردش ناگهانی پیش اومد. به پیشنهاد همکارای من همه دیروز بعد ازتعطیلی مدرسه یعنی ساعتای
7 رفتیم سانیچ خونه ی سعیده خانوم همکار عزیزم.
کلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوش گذشت.من ومرضیه جون و طاهره خانوم و سعیده خانوم
با بچه هاشون : ابولفضل. یگانه. محمد حسن . علی و دخمل نازم
بعد ازشام ساعت ها باهم حرف زدیم. یه تخلیه ی روحیه اساسییییییییییی
خدایا شکرت ...بی نهایت عالی بود. شما هم کلی بازی کردی.هوا خیلی سرد بود اما انقدر قشنگ بود که
چشم آدم از دیدنش سیر نمی شد. زمین فرش شکوه هایی بود که از شاخه افتاده بودن.
یه جای قشنگ و رویایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی