بزرگ و بزرگ تر...
دخترعزیزم
امروز دوروز از رفتنت توی 9 ماهگی میگذره
انگار همین دیروز بود که ازبیمارستان برگشتیم...
یه کوچولوی جیغ جیغو ...
با دستهای کنجکاو و نگاه های پرس وجو گر...
اما حالا
تو تبدیل به یه عروسک زیبا شدی...
به یه فرشته ی مهربون که داره سعی میکنه دنیای قشنگش رو بزرگ وبزرگتر کنه
وقتی به چشمای نازت نگاه میکنم حس پرواز پیدا میکنم
حس زندگی
حس شوق
شور
عشق
خدایا
این موجود کوچولو که بهم دادی همراه قدمای کوچیکش خیلی چیزها رو برام آورد...
به گمونم مامان مهربونم این فرشته رو فرستاد تا چیزایی رو که بار فتنش برده بود برامون بیاره
خدای بزرگ
روح مامان مهربونودوست داشتنیمو شاد کن
و
این هدیه ی زیبا رو برامون نگه دار
آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی